جامعه شناسی مطالعه سیستماتیک جامعه و تعامل اجتماعی است. واژه “جامعه شناسی” از کلمه لاتین “socius” (همراه) و کلمه یونانی “logos” (گفتار یا عقل) گرفته شده است که با هم به معنای “گفتار معقول در مورد همراهی” هستند. چگونه تجربه همراهی یا همبستگی را می توان با کلمات بیان کرد یا توضیح داد؟ در حالی که این یک نقطه شروع برای این رشته است، جامعه شناسی در واقع بسیار پیچیده تر است و از روش های مختلفی برای مطالعه طیف گسترده ای از موضوعات و اعمال این مطالعات در دنیای واقعی استفاده می کند.
جامعه شناس دوروتی اسمیت (1926 – ) جامعه را به عنوان “هماهنگی و هماهنگ سازی مداوم فعالیت های افراد” تعریف می کند (اسمیت 1999). جامعه شناسی مطالعه سیستماتیک همه جنبه های زندگی است که با صفت “اجتماعی” مشخص می شود. این جنبه های زندگی اجتماعی هرگز به سادگی اتفاق نمی افتد؛ آنها فرآیندهای سازمان یافته هستند. آنها می توانند کوتاه ترین تعاملات روزمره باشند – مانند حرکت به سمت راست برای اجازه دادن به عبور کسی در پیاده روی شلوغ – یا بزرگترین و ماندگارترین تعاملات – مانند میلیاردها مبادله روزانه که مدارهای سرمایه داری جهانی را تشکیل می دهند. اگر حداقل دو نفر درگیر باشند، حتی در انزوا در ذهن خود، تعامل اجتماعی وجود دارد که شامل ” هماهنگی و هماهنگ سازی مداوم فعالیت ها” می شود. چرا شخص به سمت راست پیاده رو حرکت می کند؟ چه فرایند جمعی منجر به تصمیم گیری شد که حرکت به سمت راست به جای چپ طبیعی است؟ در مورد تی شرت های موجود در کشوی خانه خود فکر کنید. ادامه پیوندها و روابط اجتماعی که تی شرت های موجود در کشوی خانه شما را به کارخانه های پوشاک خطرناک و فوق استثمارگر در مناطق روستایی چین یا بنگلادش مرتبط می کند، چیست؟ اینها نوع سوالاتی هستند که به حوزه منحصر به فرد و معماهای اجتماعی که جامعه شناسی سعی در کاوش و درک آن دارد اشاره می کنند.
جامعه و فرهنگ چیست؟
جامعه شناسان همه جنبه ها و سطوح جامعه را مطالعه می کنند. یک جامعه گروهی از افرادی است که اعضای آن با هم تعامل دارند، در یک منطقه قابل تعریف ساکن هستند و یک فرهنگ را به اشتراک می گذارند. یک فرهنگ شامل شیوه های مشترک گروه، ارزش ها، باورها، هنجارها و مصنوعات است. یک جامعه شناس ممکن است ویدیویی از افراد از جوامع مختلف را در حین انجام مکالمات روزمره تجزیه و تحلیل کند تا قوانین مکالمه مودبانه از فرهنگ های مختلف جهان را مطالعه کند. جامعه شناس دیگری ممکن است مصاحبه ای با یک نمونه نماینده از مردم انجام دهد تا ببیند چگونه ایمیل و پیام رسانی فوری نحوه اداره سازمان ها را تغییر داده است. جامعه شناس دیگری ممکن است نحوه تأثیر مهاجرت بر شیوه گسترش و تغییر زبان با گذشت زمان را مطالعه کند. جامعه شناس چهارمی ممکن است تاریخ آژانس های بین المللی مانند سازمان ملل متحد یا صندوق بین المللی پول را مطالعه کند تا بررسی کند که چگونه جهان پس از پایان دوران استعمار به جهان اول و جهان سوم تقسیم شد.
در مورد تی شرت های موجود در کشوی خانه خود فکر کنید. ادامه پیوندها و روابط اجتماعی که تی شرت های موجود در کشوی خانه شما را به کارخانه های پوشاک خطرناک و فوق استثمارگر در مناطق روستایی چین یا بنگلادش مرتبط می کند، چیست؟اینها نوع سوالاتی هستند که به حوزه منحصر به فرد و معماهای اجتماعی که جامعه شناسی سعی در کاوش و درک آن دارد اشاره می کنند.
این مثال ها روش هایی را نشان می دهند که می توان جامعه و فرهنگ را در سطوح مختلف تحلیل مطالعه کرد، از مطالعه دقیق تعاملات چهره به چهره تا بررسی فرآیندهای تاریخی بزرگ مقیاس که بر کل تمدن ها تأثیر می گذارد. معمول است که این سطوح تحلیل را بر اساس مقیاس تعامل درگیر تقسیم بندی کرد. همانطور که در فصل های بعدی توضیح داده شده است، جامعه شناسان مطالعه جامعه را به چهار سطح جداگانه تحلیل تقسیم می کنند: خرد، مزو (برد متوسط)، کلان و جهانی. با این حال، تمایز اصلی بین جامعه شناسی خرد و جامعه شناسی کلان است.
مطالعه قوانین مودبانه فرهنگی در مکالمه نمونه ای از جامعه شناسی خرد است. در سطح خرد تحلیل، تمرکز بر پویایی اجتماعی تعاملات صمیمانه و چهره به چهره است. تحقیق با یک مجموعه خاص از افراد مانند شرکای گفتگو، اعضای خانواده، همکاران کاری یا گروه های دوستی انجام می شود. در مثال مکالمه، جامعه شناسان ممکن است سعی کنند تعیین کنند که چگونه افراد از فرهنگ های مختلف رفتار یکدیگر را تفسیر می کنند تا ببینند چگونه قوانین مختلف مودبانه منجر به سوء تفاهم می شود. اگر همان سوء تفاهمها به طور مداوم در تعدادی از تعاملات مختلف رخ دهند، جامعه شناسان ممکن است بتوانند برخی تعمیمها در مورد قوانین مودبانه ارائه دهند که برای کاهش تنشها در پویایی گروههای مختلط (به عنوان مثال، در جلسات کارکنان یا مذاکرات بینالمللی) مفید باشد. نمونههای دیگر تحقیقات خرد شامل مشاهده چگونگی تبدیل شبکههای غیررسمی به یک منبع اصلی حمایت و پیشرفت در بوروکراسیهای رسمی یا چگونگی ایجاد وفاداری به باندهای جنایی است.
جامعه شناسی کلان بر خواص تعاملات اجتماعی بزرگ مقیاس در سطح جامعه تمرکز دارد: پویایی نهادها، طبقات یا کل جوامع. مثال بالا از تأثیر مهاجرت بر الگوهای تغییر زبان یک پدیده سطح کلان است زیرا به ساختارها یا فرآیندهای تعامل اجتماعی اشاره دارد که خارج از یا فراتر از دایره صمیمی آشنایان اجتماعی فردی رخ می دهد. اینها شامل شرایط اقتصادی و سایر شرایطی است که منجر به مهاجرت می شود. ساختارهای آموزشی، رسانه ای و سایر ساختارهای ارتباطی که به گسترش الگوهای گفتاری کمک یا مانع می شوند. تقسیمات طبقاتی، نژادی یا قومی که زبان های عامیانه یا فرهنگ های استفاده از زبان را ایجاد می کنند. انزوای نسبی یا ادغام جوامع مختلف در یک جمعیت. و غیره. نمونههای دیگر تحقیقات سطح کلان شامل بررسی دلایل کمتر احتمال رسیدن زنان نسبت به مردان به موقعیتهای قدرت در جامعه یا برجستهتر بودن جنبشهای مذهبی مسیحی بنیادگرا در سیاست آمریکا نسبت به کانادا است. در هر مورد، محل تحلیل از ظرایف و جزئیات زندگی بین فردی سطح خرد به الگوهای سیستماتیک گسترده تر سطح کلان که ساختار تغییر اجتماعی و انسجام اجتماعی در جامعه را تغییر می دهند، منتقل می شود.
می توان جامعه و فرهنگ را در سطوح مختلف تحلیل مطالعه کرد، از مطالعه دقیق تعاملات چهره به چهره تا بررسی فرآیندهای تاریخی با مقیاسی بزرگ که بر کل تمدن ها تأثیر می گذارد.
رابطه بین خرد و کلان همچنان یکی از مشکلات اصلی جامعه شناسی است. جامعه شناس آلمانی جورج زیمل اشاره کرد که فرآیندهای سطح کلان در واقع چیزی بیش از مجموع همه تعاملات منحصر به فرد بین افراد خاص در هر زمان نیست (1908)، اما آنها دارای خواص خاص خود هستند که اگر جامعه شناسان فقط بر تعاملات افراد خاص تمرکز کنند، از دست خواهند رفت. مطالعه کلاسیک امیل دورکیم در مورد خودکشی (1897) نمونه ای از این است. در حالی که خودکشی یکی از شخصیترین، فردیترین و صمیمانهترین اعمال قابل تصور است، دورکیم نشان داد که نرخ خودکشی بین جوامع مذهبی – پروتستانها، کاتولیکها و یهودیان – به گونهای متفاوت است که نمیتوان آن را با عوامل فردی دخیل در هر مورد خاص توضیح داد. نرخهای مختلف خودکشی باید با متغیرهای سطح کلان مرتبط با باورها و شیوههای مذهبی مختلف جوامع ایمان توضیح داده میشد. بعداً به این مثال با جزئیات بیشتر باز خواهیم گشت. از سوی دیگر، پدیدههای سطح کلان مانند ساختارهای طبقاتی، سازمانهای نهادی، سیستمهای حقوقی، کلیشههای جنسیتی و شیوههای زندگی شهری زمینه مشترک برای زندگی روزمره را فراهم میکنند اما ظرایف و تغییرات خرد آن را به خوبی توضیح نمیدهند. ساختارهای سطح کلان تعاملات روزانه محافل صمیمی که در آن حرکت می کنیم را محدود می کنند، اما همچنین از طریق درک محلی فیلتر می شوند و به روش های متنوعی اختراع و غیرقابل پیش بینی “زندگی می کنند”.