مقدمه: میراث پایداری سلمان رشدی
نویسنده با یک پیشآگاهیِ هولناک از خواب جهید: خون، یک چهره نقابدار، و پرهیبِ نگرانکنندهای از خشونت. اما این بار نه در دنیای رئالیسمجادویی داستانهایش، بلکه در عالم یک واقعیت…
سلمان رشدی، که زندگیاش به میدان نبردی برای آزادی بیان تبدیل شده، از بمبئی به جهان ادبیات قدم گذاشت و با رمان بچههای نیمهشب (۱۹۸۱)، که با کسب جایزهٔ بوکر همراه بود، مشهور شد. این رمانْ تجربهٔ زیستن پس از استعمار هند را به تصویر میکشید و او را به ستارهای در دنیای ادبیات تبدیل کرد. اما شهرت برای رشدی شمشیری دولبه بود.
طنز گزندهٔ شرم (۱۹۸۳) خشمی سیاسی را در پاکستان برانگیخت و آیات شیطانی (۱۹۸۸) باعث ایجاد توفانی شد که در نهایت به فتوای آیتالله خمینی منجر گردید. این فتوا رشدی را مجبور به یک دهه پنهانزیستی کرد تاحدیکه زندگیاش رنگ و بویی سوررئال پیدا کرد. حقیقتی که در اثر دیگرش جوزف آنتون با فاصلهگذاریِ سرد و تلخی روایت شده است.
اما حتی در پس این تهدید هم روح سرکش و طبع خلاق رشدی خاموش نشد؛ او کتاب هارون و دریای قصهها (۱۹۹۰) را بهعنوان افسانهای برای پسرش نوشت و بعدها خانهٔ طلایی (۲۰۱۷) را بهعنوان بازتابی طنزآلود از جامعهٔ آمریکا به رشته تحریر درآورد.
اما حالا و در این خلاقیتِ تازه با چاقو، رشدی با مهمترین مبارزه شخصیاش روبهرو میشود و از ناظر به بازماندهای آسیبدیده تغییر موقعیت میدهد و حملهٔ خشونتبار سال ۲۰۲۲ را که نزدیک بود جانش را بگیرد، برایمان بازگو میکند.
بررسی اجمالی آثار ادبی رشدی
آثار رشدی به دلیل سبک غیرمتعارفشان که اغلب رئالسمجادویی را با طنزی تند ترکیب میکند، بهخوبی شناختهشدهاند. شاهکار اولیه او، بچههای نیمهشب (که ترجمهاش – از طنز روزگار – جایزهٔ کتاب سال «جمهوری اسلامی» را هم برنده شده!)، تجزیهٔ هند را از طریق تمثیل کودکی که در لحظهٔ استقلال به دنیا میآید، بررسی میکند و توانایی رشدی را در پیوند تاریخ و خیال به نمایش میگذارد. کتاب بعدی او، شرم، طنز سیاسیاش را با بررسی خودکامگی در پاکستان ادامه داد. اما آیات شیطانی بود که بیش از هر کتاب دیگری زندگی او را تحتتأثیر قرار داد، زیرا نقد مذهبی آن به فتوای جنجالبرانگیزی منجر شده است.
رشدی از آن زمان به بعد به موضوعات متنوعی پرداخته است: از برخوردهای فرهنگی شرق و غرب در زمینی زیر پای او تا افراطهای جامعه آمریکا در خانهٔ طلایی. زندگینامه سومشخصی او، جوزف آنتون، هم نگاهی نزدیک به زندگی در زیر تهدید فتوا ارائه میدهد، درحالیکه کیشوت او بازخوانی مدرنی از دنکیشوت سروانتس است.
باری چاقو رشدی را به بیپردهترین و هولناکترین کارش تبدیل میکند و آن را در لحظه حال روایت میکند.
بازخورد و تأثیر کتاب چاقو
کتاب چاقو بهعنوان اثری قدرتمند دربارهٔ بقا مورد استقبال منتقدان قرار گرفته است. سپکتیتور آن را «پیروزی بر شر» توصیف کرده و از تصمیم رشدی برای نامنبردن از مهاجمش تقدیر میکند. این تصمیم نمادین اما نهتنها به افراطگرایی تبلیغ نمیدهد، بلکه کنترل روایت را به خود او بازمیگرداند. همچنین نیویورکتایمز آن را «نامهای عاشقانه به همسرش، راشل الیزا گریفیتس» توصیف کرده که در دوران نقاهت پشتیبان تزلزلناپذیر رشدی بوده است. در بوکریپورتر، چاقو بهعنوان «داستانی عمیقاً انسانی در مورد بقا» ستوده شده که از طریق کاوش در عشق، تروما، و بهبود ما را بهدنبال خود میکشد.
بهعلاوه نسخهٔ صوتی کتاب که توسط خود رشدی خوانده شده، لایهای عمیقتر به روایت میافزاید، زیرا صدای او شنوندگان را به آسیبپذیریها و پایداریهای او نزدیکتر میکند. وایر این روایت را «یک ابزار» توصیف میکند که از طریق آن رشدی داستان خود را باز پس میگیرد و تجربهای مستقیم و عمیقاً احساسی را رقم میزند.
اهمیت فرمی و سبکی چاقو
انتخاب روایت اولشخص در چاقو بیش از یک انتخاب سبک صرفاً روایی است؛ اینْ بیشتر یک ادعای قدرتمند برای خودمختاری است. گفتوگوهای خیالی او با «آ»، مهاجمش، بهنوعی از درمان فلسفی تبدیل میشوند و به او اجازه میدهند خشم را به تحقیق تبدیل کند. گاردین این گفتوگوها را بهعنوان «سفرهای سقراطی» توصیف میکند که نهتنها مهاجمش بلکه بنیادگراییای را که چنین اعمالی را برمیانگیزد، زیر سؤال میبرد.
سبک روایی رشدی — ترکیب خاطره با داستانپردازی — مشارکت احساسی خواننده را تقویت میکند. از همین رو چا ژورنال گفتوگوهای او با «آ» را به یک محاکمه درونی اخلاقی تشبیه میکند، جایی که رشدی با عدالت و همدلی روبهرو میشود و خوانندگان را به بررسی ارزشهای خود در دنیای شکسته امروز تشویق میکند.
بهعلاوه طنز تیرهٔ رشدی در سراسر کتاب حضور دارد و یک یادآورِ صریح از شوخطبعی تزلزلناپذیر او در میانهٔ تروماست. مثلاً او در نقطهای به شوخی میگوید، «وقتی کسی پانزده بار به شما زخم میزند، قطعاًً مثل اولشخص احساس میشود.»
اهمیت تماتیک و محتوایی چاقو
از نظر تماتیک، چاقو مدیتیشنی است بر بقا، استقامت، و عشق. رشدی به شکنندگی بدن و قدرت شفابخش روابط انسانی میپردازد و رابطهاش با گریفیتس بهعنوان یک لنگر احساسی مطرح است. سایت چرچ تایمز بازتابهای رشدی بر تقاطع ایمان و خشونت را مشاهده میکند، جایی که او از سلاحسازی مذهب انتقاد میکند اما زیبایی متون معنوی مانند انجیل کینگ جیمز و اشعار عطار در منطقالطیر را تحسین میکند. به دیگر سخن انتخاب او برای مقاومت در برابر تلخی، چاقو را از یک داستان بقا به مدیتیشنی فلسفی تبدیل میکند و از تجربهاش برای اندیشه در مورد بخشش، هنر، و استقامت روح انسانی استفاده میکند.
در حقیقت رشدی بهواسطهٔ این اثر از تروما برای بررسی جهانشمول و همهفهمِ «درد» و «بهبود» استفاده میکند و اثری را خلق میکند که نهتنها از مبارزهٔ خودش، بلکه از هر کسی که با مصیبتِ بنیادگرایی روبهرو شده، سخن میگوید.
اهمیت کتاب چاقو برای ایرانیان و جامعهٔ دیاسپورا
برای ایرانیان، چاقو اهمیت ویژهای دارد، بهویژه در سایه فتوای آیتالله خمینی. سی سال بعد از فتوای منحوس آیتالله، بقای رشدی به نمادی از مقاومت در برابر سرکوب ایدئولوژیک تبدیل شده است و انتشار این کتاب برای ایرانیانی که در برابر استبداد مقاومت کرده یا از آن گریختهاند، نیز اهمیتی ویژه دارد؛ زیرا چاقو پایداری و شجاعتی را که برای حفظ آزادی فکری لازم است، مجسم میکند و برای جامعهٔ ایرانیان (چه در درون ایران و چه در دیاسپورا)، سفر رشدی آینهای تمامقد از تجربیات خودشان است و چاقو به نمادی از هر دو مقاومت و امید تبدیل میشود.
و از همین روست که در فاصلهای نهچندان دور از انتشار نسخهٔ انگلیسی (۱۶ آوریل ۲۰۲۴) گروهی مترجمان ناشناس (زیرِ عنوان: گروه مترجمان پنهان) آن را به فارسی برگردانده و در آغاز ماه ژوئن در فضای مجازی (ازجمله در «خوابگرد» رضا شکراللهی) نشر کردند.
جملاتی از کتاب
- چاقو میتواند بدن را زخم بزند، اما نمیتواند روح را خاموش کند.
- سر آخر این عشق است که استقامتِ اصلی و نهایی است.
- دادن نام مهاجمم به او، قدرتی در قبال داستان من میدهد؛ قدرتی که من از اعطای آن خودداری میکنم.
- مهاجم من بیاهمیت باقی میمانَد؛ زیرا آنچه مهم بود و هست، نحوهٔ دوامآوردن من است.
- آن روز خشونت بود که به سمت من دوید و خون از گردنم جاری کرد.
- هنر بزرگترین مقاومت در برابر دنیایی است که به دنبال خاموشکردن صداها است.
- وقتی با دیوید رمنیک برای نیویورکر صحبت میکردم، به او گفتم که این کتاب از زاویهدید سومشخص نوشته نخواهد شد، همانطور که حسبحال قبلی من، «ژوزف آنتون»، چنان نوشته شده بود؛ زیرا وقتی کسی پانزده بار به شما زخم میزند، قطعاًً مثل اولشخص احساس میشود.
- بقای من، گواهی بر قدرت عشق و جامعه است.
- هر زخم یادآور شجاعتی است که برای ادامه زندگی لازم بود.
- من تو را نمیبخشم. من تو را نبخشیدهام. تو برای من بیاهمیت هستی.
- این خاطرهنگاری، عملی برای بازپسگیری است، گواهی بر بقا.
- این تجربه مانند یک تجربه نزدیک به مرگ بود، بدون هیچگونه پدیدهٔ ماورای طبیعی.
کتابشناسی
- Cherry, Stephen. «Book Review: Knife: Meditations after an Attempted Murder by Salman RushdieChurch Times. 7 June 2024.
- Finch, Pauline. «Salman Rushdie’s Knife: A Memoir of Survival and ResilienceBookreporter. 1 June 2024. https://www.bookreporter.com
- Ghosh, Sudeep. «An Achingly Poignant Personal Trauma Narrative: Salman Rushdie’s KnifeCha Journal. 2 July 2024.
https://chajournal.blog/2024/07/02/knife/
- Leith, Sam. «To Salman Rushdie, a Dream before His Attempted Murder ‘Felt Like a Premonition’The Spectator. 20 April 2024.
- Rushdie, Salman. Knife: Meditations After an Attempted Murder. Jonathan Cape/Penguin Random House, 2024.
- Rushdie, Salman. Joseph Anton. Random House, 2012.
https://www.penguinrandomhouse.com/books/joseph-anton-by-salman-rushdie
- Rushdie, Salman. Cuchillo/Knife: Meditaciones Tras Un Intento de Asesinato/ Meditations After an Attempted Murder. Literatura Random House, 2024.
https://www.megustaleer.com/libros/cuchillo
- Rushdie, Salman. The Satanic Verses. Viking, 1988.
https://www.penguinrandomhouse.com/books/the-satanic-verses-by-salman-rushdie
- In Knife, Salman Rushdie Uses Words as His Instrument to Challenge the Physical Attack on HimThe Wire.