جنبشِ حقیقی

 

 

جنبش‌های اجتماعی درصدد تغییر هستند، و به نسبت خواست و اراده‌شان و مهمتر، موضوع مورد نظرشان تأثیرگذاری‌شان تعیین می‌شود. جنبش حمایت از حیوانات، جنبش نه به جنگ، جنبش حقوق زنان، جنبش حقوق کارگران، جنبش حفظ زمین و… . اما جنبش حقیقی جنبشی است که بتواند فراگیر و بنیان‌کن باشد. باید آنقدر قدرتمند، عمیق و وسیع باشد که بتواند همه‌ی گروه‌ها و افکار را پوشش بدهد، جنبشی که به حداقل‌ها بسنده نکند و فقط به فکر تغییر کوچکی در یک مورد مهم نباشد، چرا که هر موردی که باعث رنج و آلام بشر می‌شود بر دیگران هم تأثیر می‌گذارد و تا همه‌ی مشکلات با هم حل نشوند ایرادات می‌توانند مشکلات به ظاهر حل شده را دوباره هویدا کنند و آنچه رشته شده است دوباره پنبه شود. به همین خاطر است که می‌بینیم در جوامع توتالیتر هر جنبشی هم که رخ می‌دهد هر چقدر هم بزرگ و پررنگ و لعاب باشد بعد از مدتی در روزمرگی و مرداب زندگی‌ای که سیستم رقم زده است کم‌رنگ و در نهایت ناپدید می‌شود، چرا که قدرت خشونت‌بار و سلطه‌گر سیستم که درصدد استحاله‌ی فرد فرد جامعه به آن چیزی است که می‌خواهد، حتا می‌تواند اشخاصی را که خودشان در یک جنبش فعال بوده‌اند در اثر گذر زمان و فرسایشی شدن امور روزانه -که می‌تواند آغشته به هر چیزی باشد-، یواش‌یواش منفعل و هم‌رنگ جماعت خاکستری‌ای کند که سیستم می‌خواهد. این است که یک جنبش حقیقی باید بتواند چنان همه‌ی عرصه‌ها را پوشش بدهد و چنان عمیق و رستاخیز‌گونه باشد که تمام بنیان‌ها را درهم شکند و جایی فتح نشده را باقی نگذارد تا تأثیرش پایدار شود. اما در حضور یک سیستم سرکوب‌گر و قاتل که به وسیله‌ی مذهب، ایدئولوژی و کنترل رسانه یا پامال کردن حقوق مادی و معنوی و البته معیشت مردم با تمام توان در حال سرکوب و کنترل است چگونه می‌شود فقط با یک جنبش امور روزانه را تغییر داد؟ گویی که با تولید موج بخواهید در ماهیت سد تغییری ایجاد کنید! این است که جنبش‌ها در جوامع و سیستم‌های توتالیتر و سلطه‌جو یواش‌یواش از بین می‌روند و در روند امور روزانه حل می‌شوند، هر چند تأثیر زیرپوستی خودشان را هم بگذارند، ولی چون امکان بروز و ظهور حقیقی خودشان را نمی‌یابد محکوم به نابودی خواهند بود. این است که رسیدن به این نتایج آدمی را به فکر وا می‌دارد تا بیندیشد که چاره‌ی کار کجاست و چگونه می‌شود پیروز حقیقی میدان شد.

 

یک جنبش حقیقی باید بتواند چنان همه‌ی عرصه‌ها را پوشش بدهد و چنان عمیق و رستاخیز‌گونه باشد که تمام بنیان‌ها را درهم شکند و جایی فتح نشده را باقی نگذارد تا تأثیرش پایدار شود. اما در حضور یک سیستم سرکوب‌گر و قاتل که به وسیله‌ی مذهب، ایدئولوژی و کنترل رسانه یا پامال کردن حقوق مادی و معنوی و البته معیشت مردم با تمام توان در حال سرکوب و کنترل است چگونه می‌شود فقط با یک جنبش امور روزانه را تغییر داد؟

در نقطه‌ای که یک جنبش حقیقی نطفه‌اش شکل می‌گیرد، باید چنان جنبشی باشد که در عین فراگیر بودن، در عین وسیع بودن، قدرتمند هم باشد. جنبشی که برای خودش رسانه، اندیشمند، لیدر و فعال‌های گوناگون در تمام حوزه‌ها داشته باشد و در عین منسجم بودن شناور و سیال باشد، تا هم دچار رکود نشود و هم بتواند هر دم بر وسعت و عمق خودش بیفزاید، جنبشی که تمام اقشار جامعه را در بر بگیرد تا هر گروه و سازمان یا هر فردی –  از هر جنسیت و اقلیتی- بتواند پاره‌ای از خودش را در آن ببیند، ومتکی به اندیشه‌ها و نیروهایی باشد که از درون و اعماقش می‌جوشد و بیرون می‌ریزد و از حرکت و موج‌آفرینی باز نمی‌ایستد، تا بتواند مدام برای هر مشکلی راهکاری تولید کند و هر موج‌اش وقتی فرو می‌لغزد دوباره با موج بزرگتری برمی‌خیزد و گردبادگونه سدها را می‌شکند و چون سیلی عظیم ساختارهای سیستماتیک  را فرو می‌ریزد. تا در نهایت ؛ همه‌ی عرصه‌های ستمکارانه‌ی جباران و قوانین زورگویانه‌شان را درهم بریزد و عرصه را برای ظهور جنبش حقیقی باز کند. این است که جنبش حقیقی زمانی که ظهور می‌کند همه‌ی بنیان‌ها را نابود می‌کند و جهانی نو را نوید ‌می‌دهد و آن را می‌سازد، و این را طوری انجام می‌دهد که بوی تازگی، بهار و شگفتی جلوه‌های طبیعت را در خود دارد، جلوه‌هایی که در آن انسان‌ها در حین ظهور جنبش حقیقی توانسته باشند از سدهای ذهنی، حسی و عاطفی خودشان رها شده باشند تا در هنگام پا گذاشتن بر عرصه‌های نو چون کودکی عریان در برابر جهانی آزاد باشند، به دور از دغدغه‌های هراس‌آور تمدن بنا شده بر ترس، زور و استیصال، در چنین حالتی است که خود به خود جنبش حقیقی چنان مهیب خواهد بود که همچون بینگ‌بنگ، جهانی تازه را می‌زاید که همگان را شگفت‌زده خواهد کرد، جهانی که عظمت‌اش چون رستاخیز شکوفه در سترونی زمستانی چغر جلوه‌گر خواهد شد.

12/2/1403

تهران

اشتراک در شبکه‌های اجتماعی

درباره مصطفی فلاحیان

"مصطفی فلاحیان، نویسنده، تا به حال چند یاددHشت و کتاب از او منتشر شده است. نوشتن درباره‌ی چیزهایی را که به آنها فکر می‌کند را دوست دارد. بیشتر آثارش زیرزمینی منتشر شده‌اند و مابقی دیگر تجدید چاپ نشده‌اند، او به جز ادبیات به هنرهای تجسمی، نقاشی، علم، فلسفه و اندکی ترجمه از زبان انگلیسی نیز می پردازد."

View all posts by مصطفی فلاحیان →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *